- اينجا آثار فرهنگي خريدار ندارد
اين هنرمند بيش از آنکه براي مخاطبان داخل استان و حتي کشور شناخته شده باشد، براي مخاطبان آن سوي مرزها چهرهاي بسيار آشنا به شمار ميرود زيرا 25 سال است که در بخش برونمرزي صداوسيما فعاليت ميکند. «يوسف حسنياعظمي» که به گفته خودش اکنون 50 بهار از عمرش را پشت سر گذاشته، در حال حاضر به ترجمه آثار ادبي روي آورده و آثار 14 شاعر را به ترکي ترجمه کرده است. اين گوينده و شاعر توانمند استان هم مانند ديگر هنرمندان با دغدغههايي از جنس فرهنگ روبهرو است.
حدود 40 سال قبل بود که يوسف نوجوان نخستين شعرش را به معلم ادبياتش نشان ميدهد و با تحسين معلم ادبيات براي ادامه سرودن ترغيب ميشود. البته آنگونه که خودش ميگويد، بعدا متوجه ميشود اولين شعرش چندان چنگي به دل نميزده ولي معلم فرهيخته با تحسين او راه را براي سرودن بيشتر باز ميکند. دومين نقطه عطف زندگي شاعر جوان در 17 سالگي و در دانشگاه تبريز شکل ميگيرد. آن زمان که دانشآموزي پشتکنکوري بوده و براي استفاده از راهنماييهاي استاد «ابراهيم اقبالي»، شاعر چيرهدست تبريزي و عضو هيات علمي دانشگاه تبريز، به دانشکده ادبيات دانشگاه تبريز ميرود. چند روز بعد هم به بزرگترين محفل ادبي دانشگاه تبريز دعوت ميشود تا براي استادان شعر آذربايجان شعر بسرايد.
اين گونه ميشود که اعظمي مسير زندگياش را پيدا ميکند و به جاي رفتن به شرکت پتروشيمي که آن زمان اقدام به استخدام جوانان ميکرد، راه صداوسيما و بخش ادبي اين سازمان را پيش ميگيرد. او در مدتي کوتاه به يکي از مجريان ادبي طراز اول استان تبديل ميشود که با اجراهاي خود مخاطبانش را جذب ميکند. پس از اين برهه اين شاعر به نيازسنجي ادبي و فرهنگي جامعه آذري ميپردازد و نبود ترجمه آثار شاعران بزرگ به زبان ترکي را از خلأهاي ادبيات ترکي و آذري تشخيص ميدهد.
تشخيصي که منجر به آغاز ترجمه آثار نظامي و در مدت کوتاهي با وجود مخالفتها جزو آثار پرطرفدار ادبي ميشود. در ادامه در سالهاي پس از آن آثار متعددي مانند ديوان پروين اعتصامي، ديوان عطار، مثنوي معنوي و رباعيات خيام و عطار هم به فهرست ترجمههاي اين هنرمند توانمند استان اضافه ميشود. اعظمي در گفتوگو با همشهري از عزم و ارادهاش براي ادامه کارهاي فرهنگي با وجود ناملايمتهايي که طي سالهاي گذشته تاکنون با آن روبهرو بوده است، ميگويد.
- اين روزها و پس از بازنشستگي از صداوسيما گويا به کارهاي فرهنگي و ادبي خود سرعت و نظم بيشتري دادهايد. از فعاليتهاي خود بگوييد و اينکه به چه کارهايي مشغول هستيد؟
در حال حاضر پس از ترجمه هزاران بيت شعر فارسي به ترکي در حال ترجمه اشعار فارسي استاد شهريار به ترکي هستم.
- جاي تعجب دارد که ترجمه آثار شهريار را در اولويت قرار نداده بوديد؟
اين سؤال را بسياري از طرفداران استاد از من ميپرسند اما اعتقاد دارم بايد زمينه معنوي اين کار برايم فراهم ميشد؛ زمينهاي که برقرارکننده ارتباط معنوي و روحاني ميان شاعر و مترجم است. معتقدم تا زماني که اين ارتباط ايجاد نشود نميتوان کار موثري انجام داد. در حال حاضر شرايط و زمينههاي اين کار فراهم شده است و تاکنون هم حدود 600 بيت از اشعار فارسي استاد شهريار را به ترکي ترجمه کردهام.
- بازخورد اين ترجمه جديد چه بوده است؟
از کشور جمهوري آذربايجان خواستار چاپ اين اثر هستند. با وجود اينکه اصرار دارم قبل از اتمام ترجمه هزار بيت اين آثار چاپ نشود، ناشران اين کشور علاقه دارند اين ترجمهها زودتر چاپ شود.
- در زمينههاي ديگر ترجمه چه فعاليتهايي داريد؟
در مورد شاعران ديگر هم کار ترجمه انجام ميدهم. تقريباً آثار 2 يا چند شاعر را همزمان ترجمه ميکنم؛ مثلاً همزمان با آثار استاد شهريار، آثار خيام را هم در فعاليتهايم قرار دادهام که البته از نظر ادبي سنگين است.
- دغدغه فرهنگي و ادبي در مورد فعاليتهاي خود يا ادبيات آذري و ترکي داريد؟
همانطور که از گذشته شاهد بودهايم اين گونه کارهاي ادبي و فرهنگي در کشور ما ديده نميشود در حالي که در کشورهاي خارجي براي خريد آثار مولفان صفهاي طولاني تشکيل ميشود. اما اينجا خبري از اين استقبالها نيست و شاعران و مولفان با بيتوجهي جامعه و فعالان فرهنگي روبهرو هستند. با اينکه هزاران بيت از آثار شاعران مشهور را به ترکي ترجمه کردهام، جامعه ادبي با بيتوجهي به اين کار فرهنگي مينگرد.
- چرا با وجود بيتوجهيهاي نسبي جامعه ادبي باز هم اين کارها را ادامه ميدهيد؟
احساس ميکنم اين کارها بايد انجام شود چراکه ما در برابر آيندگان و فرهنگمان مسئول هستيم. شايد 50 سال بعد فرزندانمان اين اقدامات را از ما مطالبه کنند. ترجمه آثار به ترکي راهي براي تعالي ادبيات اين خطه است و ميتوانيم با اين کار قدرت ادبياتمان را نشان دهيم.
- يعني به نظر شما جامعه از ادبيات قهر کرده است و از حرکتهاي فرهنگي موثر خبري نيست؟
نميتوان گفت به طور مطلق چنين شرايطي وجود دارد؛ در جامعه شاهد حرکتهايي هستيم که شايد کوچک به نظر بيايند اما اميدوارکننده هستند؛ مثلاً چند روز قبل چند جوان برنامهنويس رايانهاي در تبريز همايش گراميداشت شعر و ادب فارسي برگزار کردند که براي خود من جالب بود. اين مساله نشاندهنده همت جوانان براي فرهنگمان است. ولي ظرفيت براي کارهاي خيلي بزرگتر وجود دارد که بيش از هر چيز اراده و مطالبه عمومي را طلب ميکند و اگر اين مطالبه وجود داشته باشد جريان فرهنگي نيز به اين سمت حرکت ميکند.
- به عنوان آخرين سؤال، آيا نسل جوان و شاعران جوان استان از ظرفيتهاي استادان اين حوزه و البته شخص شما بهرهمند هستند؟
مراجعه جوانان و شاعران استان که هنوز در ابتداي راه هستند زياد است. اولين راهنمايي من به اين جوانان مستعد اين است که اگر براي نان و آب و درآمد وارد اين حوزه ميشوند راه خطايي است. در حوزه فرهنگ و ادب و شعر نميتوان انتظار درآمد بالا داشت. اين حوزه عشق و علاقه خستگيناپذير طلب ميکند و از سوي ديگر هم بايد سواد و دانش خودشان را بالا ببرند و مدام در حال آموختن باشند. نبايد انتظار داشته باشند در همان ابتدا اشعاري بينقص داشته باشند بلکه تلاش و کوشش در اين راه، زمينهساز رشد آنان خواهد بود.
درباره این سایت